به گزارش مشرق به نقل از فارس، طنز به عنوان یکی از ژانرهای ادبی در طول تاریخ ادبی جایگاه ویژهای داشته است و در بین ایرانیان هم رواج زیادی پیدا کرده است. البته در این راه مسیر پر پیچ و خمی را طی میکند و گزندهای زیادی به آن وارد شده است. در برخی مقاطع و همچنین در حال حاضر در بسیاری موارد هم هجو و هزل نام طنز میگیرند یا شوخیهای بیمورد با نام طنز گرفتن خود را توجیه میکنند.
کامران شرفشاهی که سالیانی است در کنار مطالب جدی به طنزنویسی هم مشغول است، معتقد است:
*رواج طنز ارتباط تنگاتنگی با آزادی بیان دارد
رواج طنز ارتباط تنگاتنگی با آزادی بیان دارد هر گاه در دورههایی شاهد هستیم که آزادی و امکان صحبت فراهم شده است، طنز رونق یافته است که یکی از این دوران مشروطه است که با شاعرانی روبهرو میشویم که طنزهای بسیار جدی داشتند. در شعر افرادی مثل میرزاده عشقی، نسیم شمال، فرخی یزدی و ملکالشعرای بهار و در نثر هم علامه دهخدا با نگارش «چرند و پرند» باب تازهای بازی میکنند. پس از ان افراد دیگری مانند محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت را میببینیم که با ظهور این چهرهها ژانر طنز شکل گرفته است و چهرههایی مانند خسرو شاهانی، رسول پرویز، ایرج پزشکیار و ... در این عرصه وارد میشوند که هر یک به نوعی سعی میکنند به آثار قوت و قدرت بخشند. البته طنزهایی که در سالهای بعد از کودتا منتشر شد به فضای سیاسی نزدیک نبود و به دلیل اختناق سیاسی است که به سمت هجو، هزل و فکاهه رفت مثل فیلمهای صمد بیشتر لودگی و شهرهبازی است و پیام جدی ندارند و این آثار خودشان حالت خود فرهنگی دارند.
شرایط وقوع انقلاب اسلامی ایجاب کرد که دوباره به واسطه آزادی که در جامعه آزاد مشروطه درباره نمود جدیتر و مؤثرتر پیدا کند. در سال 56 و 57 بسیاری از شعارها در خیابانها سر میدادند و دارای شکل و رنگ طنز بوده است و دوباره نشریات طنزی منتشر میشود مثل «توفیق» و پس از انقلاب هم شاهد هستیم طنز مورد توجه شاعران و نویسندگان بسیاری قرار میگیرد و به مناسبتهای مختلف آثاری خلق میشود. شوخ طبعیهای جبهه دیده میشود که سعی میکردند در جبهه روحیه مردم را بالا ببرند و بسیاری از مغفولات را سعی میکردند بیان کنند. این روند تا امروز ادامه پیدا کرد و در دهه اخیر حرکت تازهای به سمت طنز شکل گرفته است و جشنوارههای مستقل طنز، نشستهای مستقل طنز و بسیاری از برنامههای ویژه طنز شکل گرفته است و آثاری زیادی در این عرصه خلق شده است.
*بسیاری از آثار به یغما رفتند و امکان انتشار پیدا نکردهاند
بعضی مسائل هست که خود به خود شاعر و نویسنده را به این سمت میبرد که به شکل دیگری بیان شود و اگر جدی باشد تلخ و غیر قابل چاپ هستند. هر نویسندهای باید سعی کند مطلبی بنویسد که قابل نشر باشد. در برخی از برههها شاعرانی هستند که مسائل اجتماعی را با زبان نرم و زیرکانه بیان کردند به طوری که آثار امکان انتشار پیدا کرده است و بسیاری از آثار به یغما رفتند و امکان انتشار پیدا نکردهاند. خوب است اندیشیده شده به روی کاغذ آید و نگاه منطقی پشت ماجرا باشد و مثل آثار دوران مشروطه و قبل از کودتا 28 مرداد عصبیت به همراه نداشته باشد. در سرزمین ما حکومتهای جابر و شرایط خفقان حاکم بوده است گاه شاعران لجام قلم از دستشان در نمیرود و به سمت فحاشی و هتاکی میروند تا طنز فخیم و ماندگار برخی از این آثار هم مستقیم به یک شخص پرداخته شده است و به یک واقعیت میپردازد که تاریخ مصرف دارد. بسیاری از آثار مشروطیت دارای این خصوصیت است و با نگاه تند و اهانتآمیز که پس از گذشت چند سال کارکرد خودش را از دست داده است و در شمار آثاری است که به عنوان تاریخ طنز نمیتوان مراجعه کرد. ولی در آثار بزرگان اغلب شاهد آثاری هستیم که با گذر قرنها هنوز شیرینی خودشان را حفظ کردهاند.
نویسنده باید هوشمندانه بنویسد که دچار ملامت باشد. نمونههای بسیاری داریم در تاریخ طنز جهان که نکات حساسی را بیان کردند. به داروهای تلخ شیرینی اضافه میکنیم و بوی بد را با اسانسهای خوشبو کننده میگیریم. ما هم انتقادات را باید با شیوه بیان هنرمندی خالق اثر هست که امکان تولد و نشر را به اثر میدهد.
*سیاسیون و بررسان آثار طنز باید سعه صدر داشته باشند
مسئله مهم دیگری که در رونق و شکوفایی طنز مؤثر است بالا رفتن آستانه تحمل همه ماست. خصوصاً سیاسیون و کسانی که در وزارت ارشاد آثار طنز را بررسی میکنند باید سعه صدر بیشتری داشته باشند و فراموش نکنیم برخاسته از دینی هستیم که پیامبر از انتقاد استقبال میکرده است. عوامل مختلف و فروپاشی هر جامعه غلبه افراد مبالغهگر و به حاشیه رفتن افراد دلسوز است. باید اجازه دهیم تا سخن حق خود را بیان کنند.
در کشور ما طی دوران اخیر شاهد جهش تازهای در زمینه طنز بودیم و باید از کیومرث صابری (گل آقا) یاد کنیم که در تربیت نسل جدید طنزپردازان مؤثر بودند و نشریهای داشتند که در حال حاضر جای آن خالی است. این موج طنز مرتبط است با نیاز جامعهها به طنز جامعه از جنگ تحمیلی با آن همه فجایع عبور کرده است و پس از طی این همه سختی نیاز به انبساط روحی و لحظاتی دارد که مفرح باشد و این توقع بیهودهای نیست. در صدر اسلام شاهد هستیم که بسیاری از بزرگان مزاح میکردند و دعوت به خوشرویی میکردند و خوب است بخشی از وقت به تفریح اختصاص یابد و طنز میتواند یکی از روشهایی باشد که تاثیر بسیار سودمند و دلپذیری داشته باشد.
*یکی از مسئولیت مدیران دادن بهای افزونتر به طنز پردازان است
مسئولان هم به این نتیجه رسیدند برای موجبات ارتقای سوی جامعه نگاهی به طنز کنند. مجموعه یک سلسله عوامل دست به هم داده است تا این رونق به وجود آید و باید قدر دانست و برخی جاها میبینیم که نقد مستند و نیز در حوزه طنز نمینویسند و این نکته بیانگر اینست که با کارکردهای آن بیگانه هستند. امروز طنز یکی از نیازهای جامعه ما است و یکی از مسئولیت مدیران دادن بهای افزونتر به طنز پردازان است.
حوزه طنز هم باید آسیبشناسی قرار گیرد تا اینگونه نباشد که طنز در چند نفر خلاصه شود و بلایی که به سر سایر هنرهای دیگر آمده است به سر طنز بیاید. در کنار استقبال مردم از طنز باید فرصت یکسانی برای کسانیکه قریحه طنز پردازی دارند فراهم شود و رسانهها باید در انتشار و اشاعه آثار سهم بیشتری به عهده بگیرند تا جامعه شادتر و بانشاطتر باشد و بتواند با روحیه بالاتر و تحول بیشتری به مقابله مشکلات و معضلات روزمره برود.
*مدیران فرهنگی میبایستی پاسخگو باشند.
متأسفانه علیرغم وجود سازمانهای متعدد و متولی فرهنگی چنان که باید و شاید شاهد استفاده از عنصر طنز در این برنامهها نیستیم. در خصوص چنین قصوری مدیران فرهنگی میبایستی پاسخگو باشند.
اگر به طنزپردازان متعهد و دلسوز جامعه فضای مناسب برای حرکت و رشد داده نشود یقینا این فرصت به دست جریان مخالف می افتد. چنانچه امروز شاهد آن هستیم که بر روی گوشی تلفن پیامکهای پیدا میشود که ظاهر طنز گونه دارد و نویسنده هم شخص نیست. در این آثار به نحو زیرکانهای به مقدسات و شخصیتهای فرهنگی و انقلابی جسارت و توهین میشود حتی آیات نورانی قرآن کریم را به بازی میگیرند که رواج آن نتیجه عدم توجه به انتشار طنزهای مفید و فاخر است.
ما میبایست با توجه به جمیع ضروریات و حتی به عنوان یک استراتژی دفاعی توسعه رونق طنز را جدی بگیریم و از تولید هر گونه اثری در این زمینه پشتیبانی کرده و امکان حضور طنز فاخر و ارزنده را در جامعه پشتیبانی کنیم و شرایط هم نباید به گونهای باشد که طنزپرداز جرات نکند حتی درباره پیاز و سیب زمینی چیزی بنویسد و یا به کسی بگوید بالای چشمت ابرو است!
*بعضی شخصیتها به قول معروف تفلون هستند
برای خلق یک اثر طنز زمان، فضا و شرایط لازم خاصی می بایست فراهم شود. از سوی دیگر شاعر یا نویسنده نیز میبایست حال این کار را داشته باشد، برخی از دوستان طنز پرداز آنقدر در این عالم غرق شدهاند که اکنون حتی حرف زدن عادی آنها هم حکایت طنز پیدا کرده است مثل دوست عزیزم رضا رفیع که بسیار نکته سنج، حاضر جواب و شیرین سخن هستند و هر چه میگوید جلوهای از طنز محسوب می شود و یا آقای ناصر فیض و محمدحسین روان بخش. البته دوستان طنز پرداز امروز زیاد هستند و این را هم بگویم که بعضی شخصیتها به قول معروف تفلون هستند. برخی از اینها حتی مجری برخی از برنامههای تلویزیونی میشوند و گاهی اوقات درکشان از طنزپردازی آنقدر پایین است که فرق بین طنز و اهانت به دوستانشان را در یک جمع و در حین اجرای برنامه را نمیفهمند. در واقع طنز پرداز به کسی نمیگویند که هر چرت و پرتی را که به ذهنشان رسید را فورا به زبان بیاورند.
در گذشته بزرگان که حکایت نقضی از انها نقل می شد می گفتند «ظریفی چنین گفت» در واقع سخن خود را با ظرافت بیان میکردند حتی من به خاطر دارم تا زمان دوران کودکی به مطالبی که جنبه خنده آوری داشت «لطیفه» میگفتند و بعدها این اصطلاح فرنگی «جوک» درآمد! به این اعتبار در بیان یک مضمون طنز گونه می بایست ظرافت و لطافت رعایت شود و بی جهت موجبات رنجش دیگران را فراهم نکرد، این یعنی اینکه به هم نخندیم و بلکه با هم بخندیم!
در گذشته ادبیات ما به لحاظ فضای حاکم بر کشور بیشتر متأثر از فضایی تراژیک بوده است و آثار کمیک در آن دوران گاه نیز سطحی انگاشته شده و جایی برای رشد نداشته است که در فرصتی که امروز فراهم شده است میتوان به توسعه این ژانر ادبی بیشتر امیدوار بود.